All Islam Directory
1

طسم. (مراد از این حروف را الله می‌داند).

2

این است آیات کتاب مبین.

3

شاید از این که ایمان نمی‌آورند جان خود را هلاک کنی.

4

اگر ما بخواهیم از آسمان معجزه‌ای بر آنان نازل می‌کنیم که گردن‌هایشان در مقابل آن خم و منقاد گردد.

5

و به آن‌ها هیچ موعظه و اندرز تازه از سوی پروردگار بخشنده نمی‌آید، مگر این که از آن روی‌گردان هستند.

6

به یقین که تکذیب کردند، پس به زودی اخبار چیزی که به آن تمسخر می‌کردند، به آن‌ها خواهد رسید.

7

آیا به زمین ندیده‌اند که چقدر از هرگونه جفت ارزشمندی در آن رویانده‌ایم؟

8

یقیناً در این کار نشانه‌ای است، ولی بیشترشان ایمان‌آرنده نیستند.

9

و البته پروردگار تو همان غالبِ مهربان است.

10

و یادآور شو وقتی که پروردگار تو به موسی ندا کرد (امر کرد) که به نزد آن قوم ظالم برو.

11

قوم فرعون، آیا (از شرک و آمدن عذاب) نمی‌پرهیزند؟

12

(موسی) گفت: ای پروردگارم! من می‌ترسم از این که مرا تکذیب کنند.

13

و دلم (از غم تکذیب آن‌ها) تنگ می‌گردد و زبانم (به سبب لکنت) گشاده نمی‌شود، پس (وحی را) به‌سوی هارون بفرست.

14

و (دیگر این که) آنان بر ذمۀ من گناهی دارند و می‌ترسم که مرا بکشند.

15

الله فرمود: نه، چنین نیست. پس هر دوی شما با آیات ما بروید، البته ما با شما (هستیم و) شنونده‌ایم.

16

پس به نزد فرعون بیایید و بگویید: همانا ما فرستادۀ پروردگار عالمیان هستیم.

17

این که بنی اسرائیل را با ما بفرست.

18

(فرعون) گفت: (ای موسی!) آیا ما تو را در طفولیت میان خود پرورش ندادیم؟ و سال‌ها از عمرت را در بین ما به سر نبردی؟

19

و آن کاری که (با قبطی) انجام دادی از تو سر زد و تو از ناسپاسان هستی.

20

(موسی) گفت: آن را وقتی مرتکب شدم که (به علم و دانایی نبوت) از بی‌خبران بودم.

21

پس وقتی از شما ترسیدم، از شما گریختم، پس پروردگارم به من علم و فهم بخشید و مرا از پیغمبران گردانید.

22

و آیا این نعمتی است که (آن را) بر من منت می‌نهی؟ در حالی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای.

23

فرعون گفت: و پروردگار عالمیان چیست؟

24

(موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان هردو است، اگر یقین‌کنندگانید.

25

(فرعون) به اطرافیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟ (که موسی چه می‌گوید؟)

26

(موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست.

27

(فرعون) گفت: به یقین پیغمبرتان که به‌سوی شما فرستاده شده، دیوانه است.

28

(موسی) گفت: اوست پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست، اگر عقلمند هستید.

29

(فرعون) گفت: اگر غیر از من معبودی اختیار کنی، حتماً تو را از جملۀ زندانیان می‌گردانم.

30

(موسی) گفت: آیا اگر چیز آشکار هم برایت بیاورم؟

31

(فرعون) گفت: اگر (در ادعایت) از راستگویان هستی، پس آن (چیز آشکار) را بیاور.

32

پس موسی عصایش را انداخت و ناگهان اژدهای نمایان شد.

33

و دست خود را از گریبانش بیرون آورد، پس ناگهان آن برای بینندگان سفید و درخشان معلوم شد.

34

(فرعون) به اشراف و بزرگان دور و پیش خود گفت: یقیناً این مرد جادوگر بسیار داناست.

35

می‌خواهد با جادوی خود شما را از دیارتان بیرون کند، اکنون شما چه رأی می‌دهید؟

36

(اشراف قوم) گفتند: او و برادرش را متوقف ساز و افراد را به تمام شهرها بفرست تا جادوگران را جمع کنند.

37

تا هر جادوگر ماهر و دانا را نزد تو بیاورند.

38

پس جادوگران در وعده‌گاه روزی معین جمع کرده شدند.

39

و به مردم گفته شد: آیا شما هم جمع می‌شوید؟

40

تا اگر جادوگران غالب شوند، از آنان پیروی کنیم. ­

41

پس وقتی که جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما غالب شویم آیا برای ما پاداشی خواهد بود؟

42

(فرعون) گفت: بلی! (پاداش چه بلکه) شما در آن صورت از جمله (درباریان و) نزدیکان من خواهید بود.

43

موسی به آنان گفت: آنچه را که می‌خواهید بیندازید، بیندازید.

44

پس آنان ریسمان‌ها و عصاهای خود را انداختند و گفتند: به عزت فرعون قسم! ما حتما غالب و پیروزیم.

45

پس موسی عصایش را انداخت، ناگهان (اژدهایی شد که) ساخته‌های دروغین آنان را بلعید. ­

46

پس جادوگران سجده‌کنان بر زمین افتادند.

47

گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم.

48

پروردگار موسی و هارون.

49

(فرعون) گفت: آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ البته او بزرگترتان است که به شما جادو آموخته است. پس به زودی خواهید دانست، حتما دست‌ها و پاهای شما را بر خلاف جهت همدیگر خواهم برید و همۀ شما را به دار خواهم کشید.

50

گفتند: باکی نیست، چون که ما به‌سوی پروردگار خود باز می‌گردیم.

51

البته ما امیدواریم که پروردگارما گناهان ما را به خاطر اینکه نخستین ایمان‌آورندگان بوده‌ایم، بیامرزد.

52

و به موسی وحی کردیم که بندگانم را در شب ببر، شما حتما تعقیب می‌شوید.

53

پس فرعون جمع‌کنندگان (مردم) را به شهرها فرستاد.

54

(و گفت:) البته این‌ها گروه اندک و ناچیز هستند.

55

و به يقين که آنها ما را به خشم آورده‌اند.

56

و در حالیکه ما گروه بیدار و آماده هستیم.

57

پس ما آنان (فرعون و فرعونیان) را از میان باغ‌ها و چشمه‌ها بیرون کردیم.

58

و (ایشان را) از گنج‌ها و منزلگاه‌های پرناز و نعمت بیرون کردیم.

59

این چنین (آنها را به عذاب خود گرفتار کردیم) و آنها را به بنی اسرائیل به میراث دادیم.

60

پس فرعون و لشکر او، موسی و بنی اسرائیل را در وقت طلوع آفتاب تعقیب کردند.

61

پس چون هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: يقينا ما گرفتار می‌شویم.

62

(موسی) گفت: چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است، به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد.

63

پس به موسی وحی کردیم که با عصایت به بحر بزن، پس (بحر) شگافت و هر بخشی مانند کوه بزرگ گردید.

64

و دیگران را (نیز) در آنجا نزدیک کردیم.

65

و موسی و همه همراهانش را نجات دادیم.

66

باز دیگران را غرق کردیم.

67

بی‌گمان در این (رویداد) نشانه‌ای است، و بیشترشان مؤمن نبودند.

68

و یقینا پروردگارت توانا و مهربان است.

69

و خبر ابراهیم را برای‌شان بخوان.

70

وقتی که به پدر و قوم خود گفت: شما چه را می‌پرستید؟

71

گفتند: بت‌ها را می‌پرستیم، و همیشه بر عبادت‌شان معتکف می‌باشیم.

72

ابراهیم گفت: آیا وقتی که آنها را می‌خوانید سخن شما را می‌شنوند؟

73

یا به شما فائده یا ضرری می‌رسانند؟

74

گفتند: نه، بلکه پدران خود را دیدیم که چنین می‌کردند.

75

ابراهیم گفت: آیا آنچه را که شما می‌پرستید، دیده‌اید (در آن تأمل کرده‌اید).

76

و (آنچه را) پدران پیشین‌تان می‌پرستیدند؟

77

پس بدانید که همۀ آنها دشمن من‌اند، غیر از پروردگار جهانیان.

78

آن ذاتی که مرا آفریده است، پس او مرا هدایت می‌کند.

79

آن ذاتی که مرا (غذا) می‌خوراند و (آشامیدنی) می‌نوشاند.

80

و چون بیمار شوم، پس وی مرا شفا می‌دهد.

81

و آن ذاتی که مرا می‌میراند، باز زنده‌ام می‌گرداند.

82

و آن ذاتی که امیدوارم در روز جزا خطایم را بیامرزد.

83

ای پروردگارم! به من حكم (علم و نبوت) ببخش و مرا با صالحان ملحق بگردان.

84

و برای من در میان آیندگان نام نیک بگذار.

85

و مرا از جملۀ وارثان جنت پرناز و نعمت بگردان.

86

و پدرم را بیامرز، زیرا او از گمراهان بود.

87

و مرا رسوا مکن روزی که (مردم) برانگیخته می‌شوند.

88

روزی که مال و اولاد (هیچ) سودی نمی‌رسانند.

89

مگر کسی (نجات می‌یابد و سود می‌بیند) که با دل پاک (از شرک و نفاق) نزد الله بیاید.

90

و (در آن روز) جنت برای پرهیزگاران نزدیک آورده شود.

91

و دوزخ برای گمراهان آشکار گردانیده شود.

92

و به آنها گفته می‌شود: کجا هستند معبودانی که (آنها را) عبادت می‌کردید؟

93

(معبودهایی) غیر از الله، آیا شما را مدد می‌کنند یا خودشان مدد می‌شوند؟

94

پس، آنان و گمراهان یکی بعد از دیگری در آن (دوزخ) انداخته می‌شوند.

95

و (نیز) لشکریان ابلیس همه (در دوزخ انداخته می‌شوند).

96

آنان در آنجا (با معبودان خود) به نزاع می‌پردازند و می‌گویند:

97

قسم به الله ما در گمراهی آشکار بودیم.

98

آن وقت که شما را با پروردگار جهانیان برابر می‌ساختیم.

99

و ما را گمراه نساخت مگر مجرمان.

100

(اکنون) ما هیچ شفاعت‌کننده‌ای نداریم.

101

و هیچ دوست صمیمی و دلسوزی (نداریم).

102

پس ای کاش برای ما یکبار برگشت (به دنیا) بود تا از جملۀ مؤمنان می‌شدیم.

103

البته در این (داستان ابراهيم) نشانه‌ای است، و بیشترشان مؤمن نبودند.

104

و البته پروردگارت غالب (و) مهربان است.

105

قوم نوح پیغمبران را تکذیب کردند.

106

چون برادرشان نوح به آنان گفت: آیا از الله نمی‌ترسید؟

107

يقينا من برایتان پیغمبر امین هستم.

108

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

109

من بر این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی‌خواهم، مزد من نیست مگر بر عهدۀ پروردگار جهانیان.

110

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

111

گفتند: آیا به تو ایمان بیاوریم حال آنکه فرومایگان از تو پیروی کرده‌اند؟

112

نوح گفت: من از آنچه آنها می‌کنند چه می‌دانم؟

113

حساب ایشان جز بر عهدۀ پروردگارم نیست اگر بدانید.

114

و من طرد کنندۀ مؤمنان از خود نیستم.

115

من جز بیم‌دهندۀ آشکار نیستم.

116

گفتند: ای نوح! اگر (از دعوتت) دست برنداری، البته از جمله سنگسار شدگان خواهی بود.

117

گفت: ای پروردگارم! همانا قومم مرا تکذیب کردند.

118

پس میان من و آنها به حکمی فیصله کن و من و هر کس از مؤمنان را که با من است، نجات ده.

119

پس او و آنانی را که با وی بودند در کشتی پر و گرانبار نجات دادیم.

120

باز باقی ماندگان را غرق کردیم.

121

البته در این (داستان) نشانه‌ای است، و اکثر‌شان مؤمن نبودند.

122

واقعا پروردگارت غالب مهربان است.

123

(قوم) عاد پیغمبران را تکذیب کردند.

124

وقتی که برادرشان هود به ایشان گفت: آیا از الله نمی‌ترسید.

125

البته من برای شما پیغمبر امین هستم.

126

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

127

و در مقابل دعوت خود مزدی از شما نمی‌طلبم و مزد من جز بر عهدۀ پروردگار جهانیان نیست.

128

آیا بر هر بلندیی بنایی می‌سازید که (در آن) به عبث و بیهوده‌کاری مشغول شوید؟

129

و قصرها و قلعه‌های محکم می‌سازید، به امید آنکه همیشه بمانید؟

130

و چون (کسی را) مؤاخذه کنید، ظالمانه مؤاخذه می‌کنید.

131

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

132

و از آن ذاتی بترسید که شما را به آنچه خود می‌دانید، مدد کرده است.

133

شما را با دادن چهارپایان و فرزندان مدد کرده است.

134

و (نیز با دادن) باغ‌ها و چشمه‌ها (شما را مدد کرد).

135

البته من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم.

136

گفتند: بر ما برابر است، خواه به ما پند دهی یا از پند دهندگان نباشی.

137

این (تکذیب و طغيانگری) جز شیوۀ پیشینیان نیست.

138

و ما عذاب داده نمی‌شویم.

139

پس (قوم عاد)، هود را تکذیب کردند، در نتیجه آنها را هلاک کردیم. بدون شک در این نشانه است، و اکثر‌شان مؤمن نبودند.

140

و البته پروردگارت همان غالبِ مهربان است.

141

(قوم) ثمود نیز پیغمبران را تکذیب کردند.

142

وقتی که برادرشان صالح به آنها گفت: آیا (از الله) نمی‌ترسید؟

143

البته من برای شما پیغمبر امین هستم.

144

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

145

و بر تبلیغ این رسالت از شما مزد و پاداشی نمی‌خواهم، مزد و پاداش من جز بر عهدۀ پروردگار جهانیان نیست.

146

آیا در آنچه (از نعمت‌ها که) اینجاست ایمن (از عذاب و مرگ) گذاشته می‌شوید؟

147

در (میان) باغ‌ها و (در کنار) چشمه‌سارها؟

148

و کشتزارها و نخلستان‌هایی که میوه و شگوفۀ آن‌تر و تازه است؟

149

و با مهارت از کوه‌ها خانه‌هایی برای خود می‌تراشید.

150

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

151

و از فرمان اسراف کاران اطاعت مکنید.

152

آنان که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند.

153

گفتند: جز این نیست که تو از جملۀ جادوشده‌گانی.

154

تو انسانی مگر مانند ما نیستی، پس اگر از راستگویانی معجزه‌ای بیاور.

155

صالح گفت: این ماده شتر است که یک نوبت آب خوردن برای اوست و روزی معین نوبت آب شماست.

156

و به آن آسیب نرسانید، (که در آن صورت) عذاب روز بزرگ شما را فرا خواهد گرفت.

157

پس آن شتر را کشتند، باز پشیمان شدند.

158

پس عذاب آنان را فرا گرفت. البته در این نشانه است، ولی بیشتر‌شان ایمان‌آرنده نبودند.

159

و البته پروردگارت غالب مهربان است.

160

قوم لوط پیغمبران را تکذیب کردند.

161

وقتی برادرشان لوط به آنها گفت: آیا از الله نمی‌ترسید؟

162

البته من برای شما پیغمبر امین هستم.

163

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

164

و بر تبلیغ این رسالت از شما مزد و پاداشی نمی‌خواهم، مزد و پاداش من جز بر عهدۀ پروردگار جهانیان نیست.

165

آیا از (فطرت پاک) مردم جهان (مخالفت می‌کنید و زنان را گذاشته) به سراغ مردان می‌روید.

166

و همسران را که پروردگارتان برای شما آفریده است، می‌گزارید؟ بلکه شما مردم تجاوزکارید.

167

گفتند: ای لوط! اگر (از عیبجویی ما) دست برنداری، حتما از بیرون رانده‌شدگان خواهی بود.

168

(لوط) گفت: من از دشمنان (این) کارتان هستم.

169

ای پروردگارم! مرا و خانواده‌ام را از شر آنچه می‌کنند نجات ده.

170

پس او و خانواده‌اش همگی را یکجا نجات دادیم.

171

به جز پیرزنی که در جملۀ باقی‌ماندگان (در عذاب) بود.

172

باز دیگران را هلاک کردیم.

173

و بر آنان باران سخت باراندیم، پس چه بد بود باران بیم داده شدگان.

174

حقا که در این (عقوبت) نشانه‌ایست، و بیشتر‌شان ایمان‌آرنده نبودند.

175

و البته پروردگارت همان غالب مهربان است.

176

اصحاب ایکه (جنگل) پیغمبران را تکذیب کردند.

177

وقتی که شعیب به آنان گفت: آیا (از الله) نمی‌ترسید؟

178

البته من برای شما پیغمبر امین هستم.

179

پس از الله بترسید و از من اطاعت کنید.

180

و بر تبلیغ این رسالت از شما مزد و پاداشی نمی‌خواهم، مزد و پاداش من جز بر عهدۀ پروردگار جهانیان نیست.

181

(شعیب گفت:) پیمانه را به تمام و کمال دهید و از کم‌کنندگان مباشید.

182

و با ترازوی برابر و درست وزن کنید.

183

و به مردم اشیای‌شان راکم ندهید و در زمین فسادکار نگردید.

184

و بترسید از ذاتی که شما و امت‌های گذشته را آفریده است.

185

گفتند: تو حتما از جملۀ جادوشدگانی.

186

و تو جز بشری مانند ما نیستی، و یقینا تو را از دروغگویان می‌پنداریم.

187

اگر از راستگویانی، پس قطعه‌ای از آسمان را بر ما بیفگن.

188

(شعيب) گفت: پروردگارم به آنچه می‌کنید داناتر است.

189

پس او را تکذیب کردند و عذاب روز ابر (آتشبار) آنان را فرو گرفت، البته آن عذاب روزی سخت و بزرگ بود.

190

البته در این (هلاک ساختن) نشانه است. و بیشترشان ایمان‌آرنده نبودند.

191

و يقيناً پروردگار تو غالب (و) مهربان است.

192

و البته این (قرآن) فرو فرستادۀ پروردگار جهانیان است.

193

که جبرئیل آن را فرود آورده است.

194

(فرود آورده) بر دل تو تا از بيم‌دهندگان باشی،

195

(آن قرآن) به زبان عربی واضح و روشن

196

و البته (وصف) آن در صحیفه‌های پیشینیان آمده است.

197

آیا برایشان نشانۀ (حقانیت قرآن) نیست که علمای بنی اسرائیل آن را می‌دانستند؟

198

و اگر آن را بر بعضی از عجمیان نازل می‌کردیم.

199

باز آن را برایشان می‌خواند، به آن ایمان نمی‌آوردند.

200

ما این چنین آن را در دل‌های مجرمان راه دادیم.

201

که به آن ایمان نمی‌آورند، تا آن که عذاب دردناک را ببینند.

202

پس عذاب به طور ناگهانی بر سر آنان می‌آید، در حالیکه بی‌خبرند.

203

پس می‌گویند: آیا به ما مهلت داده می‌شود؟

204

پس آیا عذاب ما را به شتاب می‌طلبند؟

205

مگر نمی‌دانی که اگر سال‌ها آنها را (مهلت دهیم و از نعمت‌ها) برخوردار سازیم.

206

باز آنچه که به آن وعده داده می‌شوند، به ایشان برسد.

207

آن برخورداریشان چیزی را از آنان دفع نمی‌کند؟ ­

208

و (اهل) هیچ قریه را نابود نکردیم مگر اینکه ترسانندگانی (از پیامبران و نائبان آنها) داشتند.

209

برای پند دادن و ما ظلم‌کننده نبودیم.

210

و این قرآن را شیاطین فرود نیاورده‌اند.

211

و سزاوارشان نیست، و نمی‌توانند (آن را نازل کنند).

212

و چون آنها از شنیدن (قرآن و سخن فرشتگان) دور و محروم‌اند.

213

پس با الله معبود دیگری را به دعا مخوان که از عذاب‌شدگان خواهی بود.

214

و خویشاوندان نزدیکت را (از عذاب) بترسان.

215

و بال مهربانی و شفقت خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند، بگستران.

216

پس اگر از تو نافرمانی کردند، بگو: البته من از آنچه می‌کنید بیزارم.

217

و بر توانای مهربان توکل کن.

218

آن ذاتی که چون (برای نماز شب) می‌ایستی، تو را می‌بیند.

219

و (همچنین می‌بیند) حرکت (قیام و رکوع و نشست و برخاست) تو را در میان سجده‌کنندگان.

220

يقينا او شنوای داناست.

221

آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازل می‌شوند؟

222

بر هر دروغگوی گناهکار نازل می‌شوند.

223

گوش می‌دهند (به سخن فرشتگان) و بیشترشان دروغگو‌اند.

224

و شاعران را گمراهان پیروی می‌کنند.

225

آیا ندیدی که آنان در هر وادیی حیران و سرگردانند؟

226

و آنها کسانی‌اند که چیزهایی می‌گویند که خود انجام نمی‌دهند.

227

مگر آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای نیک انجام داده‌اند و الله را بسیار یاد کرده‌اند و پس از آنکه مورد ظلم قرار گرفته‌اند، انتقام گرفته‌اند. و زود است که ظالمان بدانند که به کدام بازگشتگاه باز می‌گردند.